6 دلیل برای این که نباید خیلی سخت کار کنید
پنجشنبه 07/مرداد/1395 3057 دات وب

6 دلیل برای این که نباید خیلی سخت کار کنید

بسیاری از کارمندان و حتی مدیران فکر می کنند که کار کردن در ساعاتی طولانی بسیار پرفایده است. اما باید گفت که هرچه زمان انجام کار افزایش پیدا کند، کیفیت کار کاهش می یابد. با دات بلاگ همراه باشید تا با دلایل کاهش راندمان کاری به دنبال افزایش ساعات کار آشنا شوید.

بسیاری بر این باورند که نسل جدید تنبل هستند، آن ها گمان می کنند که مفهوم کار برای این نسل متفاوت است. جوانان کاری که شامل فعالیتی 10 تا 12 ساعته در روز باشد را سودمند نمی بینند و ترجیح می دهند جایی کار کنند که احساس بهتری دارند. آن ها تمایل دارند بر طبق نتیجه کارشان قضاوت شوند، نه براساس میزان کار و تلاشی که در انجام یک پروژه دارند.

6. کار و تلاش در ساعات طولانی و بدون مزد، نتیجه ای ندارد

همه ما می خواهیم که کار خود را درست انجام بدهیم و از سوی مدیران خود تایید شویم، ولی اگر این کار را به شکلی افراطی انجام دهیم، این اتفاقات می افتد:

  • با این کار فرد شروع به حدس زدن و قضاوت خود می کند و به دنبال آن استرس خواهد گرفت.
  • آن ها به دوباره کار کردن، دوباره نوشتن و دوباره انجام دادن ادامه می دهند، چرا که بر این باورند همیشه می توان کاری را بهتر انجام داد.
  • این افراد فکر می کنند اگر ساعاتِ بیشتری و سخت تر کار کنند، تبدیل به انسانی کامل می شوند.
  • آن ها گمان می کنند که نتیجه یک کارِ کامل، به دست آوردن تحسین و تشویق دیگران و بالا رفتن از پله های ترقی است.
  • حقیقت این است که هرچه ساعات بیشتری را وقف انجام کامل یک کار کنیم، راندمان کاری ما کاهش می یابد.
  • مدیر شما با این سوال روبرو می شود که چرا انجام کارها توسط شما این قدر طول می کشد و شاید این کار مناسب شما نیست.
  • انجام یک کار به کامل ترین شکل ممکن، هدفی خوب است. اما هدف اصلی انجام پروژه و رسیدن به اهداف پروژه و سازمان است.
  • هدر دادن زمان بسیاری برای دوباره نوشتن متن یک پیشنهاد یا گزارش، جستجو کردن دوباره و دوباره برای تکمیل تحقیقی که شما هم اکنون آن را تمام کرده اید، بی فایده است و تنها باعث از دست رفتن زمان می شود.

5. انجام تمام کارها به تنهایی و تلاش برای انجام آن ها در ساعات طولانی، کاری شگفت انگیز نیست

هر سازمانی، تعدادی از این کارمندان دارد. روش اصلی آن ها برای انجام وظایف و پروژه ها به این شکل است:

  • هر کاری را باید به درستی تمام کنند، آن ها باید تمامِ کار ها را به تنهایی انجام دهند.
  • آن ها تمام جزئیات پروژه از ابتدا تا انتها را کنترل می کنند.
  • آن ها نمی توانند به دیگران اعتماد کنند و کار ها را به فرد دیگری بسپارند، چرا که معتقدند آن کار به درستی و در زمان مشخص صورت نمی گیرد.
  • این افراد فکر می کنند که درخواست کمک، آن ها را ضعیف و ناتوان جلوه می دهد.
  • آن ها بر این باورند که اگر تمام کار ها را به تنهایی انجام دهند، مورد تحسین و تشویق همه قرار خواهند گرفت.

اگر این روش ها به نحوه انجام کار های شما شبیه است، باید بدانید که عدم توانایی در محول کردن کار ها به دیگران و مدیریت کردن تمام جزئیات پروژه این دو وضعیت را به همراه خواهد داشت؛ خستگی مفرط و نگاه منفی کارمندان، زیردستان و روئسا به شما. زیر دستان فکر می کنند که شما به آن ها اعتماد ندارید، همکاران گمان می کنند که شما به دنبال نشان دادنِ خود هستید و مدیران شما را یک فرد با توانایی کار گروهی و اجرای درست کارها نمی بینند.

اگر شما به دنبالِ تحت تاثیر قرار دادن کسی با تمرکز و انجام تمام جزییات کار به تنهایی هستید، بدانید که راهی اشتباه را انتخاب کرده اید.

4. تلاش برای خستگی ناپذیر ماندن در محل کار، تحسین برانگیز نیست

ما این افراد را معتاد به کار می دانیم. کسانی که در زمان های استراحت همچنان به کار خود ادامه می دهند یا انگیزه ای بسیار قوی دارند یا این که فکر می کنند با استراحت زمان شرکت را هدر می دهند. به علاوه ماندن در پشت میز، ممکن است از نگاه کارفرمایان خوشایند تر باشد. این افراد حتی ناهار خود را روی میزِ کار می خورند و به دعوت همکاران برای در کردنِ خستگی در زمان استراحت جواب نه می دهند. تمام این ها باعث نمی شود که شما را تحسین کنند، بلکه از نظر همکاران خود تبدیل به فردی با رفتار غیر دوستانه و چاپلوس می شوید.

این که از استراحت کردن خودداری کنید، باعث می شود که کارآیی کمتری داشته باشید و اگر کاری مهم در بعدازظهر برای شما پیش بیاید، انرژی کافی برای انجامِ درست آن را نخواهید داشت. بنابراین یا دیر به خانه می روید، یا این که ادامه کار خود را در خانه انجام خواهید داد، این یک چرخه کاری نادرست است.

ارزشِ شما کم نخواهد شد اگر زمانی را به استراحت اختصاص دهید، حتی قوی ترین و موفق ترین ذهن ها نیاز به استراحت دارند. به عنوان مثال:

  • وینستون چرچیل هر روز بعد از ظهر یک خواب نیمٰروز داشت و هیچ کس هم اجازه بر هم زدنِ خواب او را نداشت. او معتقد بوده که این خواب تاثیر بسیاری بر فعال و پر انرژی بودن او داشته است.
  • رئیس جمهوران کندی، جانسون و ریگان، عادت به خواب نیمروزی داشتند. جانسون ناهار خود را در رختخواب می خورد و پس از آن می خوابید.
  • ان دی راکفلر، هر روز ظهر در دفتر خود خوابی کوتاه داشت.

انسان های هوشمند زمانی را برای استراحت و انجام کارهای شخصی در نظر می گیرند، فعالیت هایی که کاملا متفاوت از کار آن هاست و این کار به این دلیل است که ذهن خود را مشغول فکر و کاری دیگر کنند، چرا که علایقی غیر از کار هم دارند. یکی از سرمایه گذاران و مدیران اجرایی یک پروژه بزرگ، در زمان استراحت هر روزه خود، به مطالعه روند بازار و فکر به سرمایه گذاری بعدی خود، می پرداخت. این کار برای او سرگرم کننده بود. کاری را که برای شما سرگرم کننده یا آرامش بخش است را بیابید و زمانی را برای انجام آن، در وسط روزِ کاری خود در نظر بگیرید.

داشتن زمان استراحت برای از بین بردن خستگی شما را بی فایده یا نالایق جلوه نمی دهد. این کار مهم ترین چیزی است که مغز شما به آن نیز دارد.

3. مهم تر از اجرای کارها، اولویت بندی آن ها است

به نظر می رسد که ما هرچه بیشتر کار کنیم، فرصت انجام کارهای بیشتری را داریم و به دنبال آن، با قدردانی و تشویق بیشتری روبه رو خواهیم شد. اما باز هم این تفکر اشتباه است.

تنها اتفاقی که می افتد این است که مردم شما را مناسب ترین گزینه برای انجام کارهای کم اهمیت می یابند، چون شما دست رد به سینه کسی نمی زنید و از انجام هیچ کاری خودداری نمی کنید. این خیلی مهم است که برای خود اولویت بندی داشته باشید و به درخواست هایی که تنها باعث هدر رفتن زمان شما می شوند، پاسخ منفی بدهید. به مردم قاطعانه و مودبانه بگویید که متاسفم، من زمانی برای انجام این کار ندارم.

همان طور که وارن بافت می گوید، تفاوت بین انسان های موفق و انسان های بسیار موفق در این است که افراد بسیار موفق به بسیاری از درخواست ها پاسخ منفی می دهند.

2. پیشرفت و ترفیع بر پایه ساعاتی که کار می کنید، نیست

تفکر سنتی این گونه بود که اگر من هر روز سخت کار کنم، تا دیر وقت در اداره بمانم و زمانی که دیگران در حال صحبت و خوش و بش هستند، من به کارم ادامه دهم، رییسِ من این موضوع را متوجه خواهد شد و زمانی که یک فرصت برای ترفیع درجه پیش بیاید، من اولین گزینه ای هستم که به ذهن رییس خطور می کند. اما این باور اشتباهی است.

رییس شما از دیدن این صحنه ها ممکن است که با خود فکر کند شما کارمند سخت کوشی هستید و این که شما تمام وقت خود را به کار اختصاص می دهید تا پروژه را در زمان مشخص به پایان ببرید، از نظر او قابل تقدیر است. اما از سوی دیگر با خود فکر می کند چه چیزی باعث می شود کار کردنِ شما این قدر طولانی شود و چرا کارمندی با کار مشابه، وظایف خود را در زمان کمتر و ساعات استاندارد اداری و با کیفیتی برابر انجام می دهد.

زمانی که فرصتی برای ارتقاء شغلی پیش می آید، رییس با خود فکر می کند که شما فرد سخت کوشی هستید و با این پیشرفت ساعات بیشتری را تلاش خواهید کرد، ولی بعد با خود می گوید که شما چقدر بیشتر می توانید کار کنید، پس بهتر است که این فرصت شغلی را به کارمندی بدهم که بتواند زمان خود را مدیریت کرده و و وظایف خود را در زمان کوتاهی انجام دهد و از پسِ مسئولیت های این کار بر آید، و به این ترتیب، فردی انتخاب می شود که کاری کمتر و با کیفیتی یکسان را ارائه می دهد.

1. کار کردن در ساعات طولانی بهره وری و کارایی را کاهش می دهد

کار کردن از صبح تا غروب یک قاعده برای سال های بسیاری بوده است. تا اینکه هنری فورد در سال 1926 در یک مطالعه نشان داد نحوه نگرش مردم به کار در حال تغییر است.

هنری فورد ثابت کرد که با کاهش زمان کار کارگران از 8 به 5 ساعت، آن ها پر کار تر می شوند و راندمان کاری بالا می رود. بر طبق این مطالعه، از آن جا که ساعات کاری در روز و هفته کاهش می یافت، کارفرمایان مجبور به پرداخت اضافه حقوق برای کاری بیشتر از زمان مقرر بودند.

تحقیقاتی در ارتش ایالات متحده نشان داده که کاهش ساعت خواب و افزایش ساعات کاری، باعث ضعیف شدن قوه ی ادراک می شود. یعنی افراد توانایی یادگیری و اندیشیدن درست خود را در طولانی مدت از دست می دهند. پس اگر شما از آن دسته افرادی هستید که عادت به کار کردن زیاد و ادامه به کار حتی زمانی که همه کارمندان اداره را ترک کرده اند، دارید، در حال ضعیف کردن ذهن خود و کم کردن توانایی هایتان هستید.​​​​​​

درباره این مطلب دیدگاهی بنویسید...

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد.

نظرات (0)