«تولید در مقیاس کم» چگونه می‌تواند پایانی بر کالاهای ساخت چین باشد
جمعه 05/شهریور/1395 1975 دات وب

«تولید در مقیاس کم» چگونه می‌تواند پایانی بر کالاهای ساخت چین باشد

شاید امروزه کمتر کالایی را بتوان در بازار پیدا کرد که عبارت «Made in China» بر روی آن نقش نبسته باشد. از کالاهای الکترونیکی گرفته تا لوازم خانگی، بخش عظیمی از مایحتاج دنیا در چین ساخته می‌شود. این شرایط ممکن است در آینده و با فراگیر شدن تکنیک «تولید در مقیاس کم» به کلی دگرگون شود. با زومیت همراه باشید.

Micromanufacturing اصطلاح جدیدی است و هنوز معادل فارسی مناسبی برای آن در نظر گرفته نشده است. در حقیقت این کلمه به قدری جدید است که حتی هنگام تایپ کردن آن، سیستم‌های بررسی املا در نرم‌افزارهای پردازش متن به شما اخطار می‌دهند که آن را اشتباه وارد کرده‌اید. شاید بتوان اصطلاح Micromanufacturing را «تولید در مقیاس کم» ترجمه کرد. (با «تولید در ابعاد کوچک» اشتباه گرفته نشود.)

تعریف کامل Micromanufacturing عبارت است از «تولید محصولات در تعداد کم و با استفاده از تجهیزات ساخت کوچک». منظور از تجهیزات ساخت کوچک در این تعریف به نوعی «کارخانه‌های کوچک» است. اما منظور دقیق از کلمه‌ی «کوچک» در این تعریف چیست؟ در حال حاضر کارخانه‌هایی که ابعادی در حدود اندازه‌ی یک اتاق دارند، کارخانه‌ی کوچک یا «tiny factory» محسوب می‌شوند. احتمالاً تا چند سال آینده کارخانه‌های کوچک در این تعریف ابعادی در حدود اندازه‌ی یک دستگاه فتوکپی خواهند داشت.

ما در حال حاضر در دوران کارخانه‌های عظیم به سر می‌بریم. سال‌ها پیش کارخانه‌های بزرگ عمدتاً در کشورهای توسعه یافته مستقر بودند، اما امروزه اکثر کارخانه‌های عظیم در کشور چین مشغول به فعالیت هستند. سالن ساخت بوردهای الکترونیکی در بعضی کارخانه‌های چین به قدری بزرگ است که از اتومبیل برای تردد در آن‌ها استفاده می‌شود. در حالی که کارخانه‌های بزرگ اینچنینی بازده بالایی دارند و قیمت نهایی محصولات تولید شده در آن‌ها بسیار مقرون به صرفه تمام می‌شود، چرا باید به کارخانه‌های کوچک فکر کنیم؟ آیا تولید در چنین کارخانه‌هایی منطقی و عملی است؟
 کارخانه فکسکان

کارخانه‌های فعلی شبیه کامپیوترهای عظیم الجثه‌ی قدیمی هستند. این کامپیوترها برای استفاده‌ی شخصی در دسترس نبودند، هزینه‌ی ساخت بالایی داشتند و تعداد زیادی از افراد مجبور بودند به صورت مشترک از آن‌ها استفاده کنند. دوران چنین کامپیوترهایی با فرارسیدن رایانش شخصی به سر آمد. PC ها، کامپیوتر را از محصولی گران‌قیمت که تعداد زیادی از افراد مجبور بودند از آن به صورت اشتراکی استفاده کنند، به محصولی شخصی که در اختیار هر یک از افراد قرار می‌گرفت تغییر دادند.

چنین فرآیندی به صورت کلی در صنعت تولید و به صورت خاص در صنعت تولید محصولات الکترونیکی در حال به وقوع پیوستن است. چهار دلیل عمده برای همه‌گیر شدن «تولید شخصی» در آینده وجود دارد.

کاهش قیمت و ابعاد تجهیزات مورد نیاز

دلیل اول این است که تجهیزات مورد نیاز برای ساخت دستگاه‌های الکترونیکی روز به روز در حال کوچک‌تر و ارزان‌تر شدن هستند. دستگاه‌های تولید بوردهای الکترونیکی چندان پیچیده نیستند. پرینتر لیزری‌ که اکثر افراد در خانه‌هایشان دارند قطعات بیشتری نسبت به دستگاه ساخت چیپ SMT در خود دارد.

دلیل اصلی اینکه این دستگاه‌ها به شدت گران‌قیمت هستند این است که در تعداد کم به فروش می‌رسند. اگر تعداد افرادی که این تجهیزات را می‌خریدند به اندازه‌ی تعداد خریداران پرینتر بود، قیمت این دستگاه‌ها بسیار پایین‌تر از میزان فعلی تمام می‌شد. درست مانند همه‌ی دستگاه‌هایی که با اقبال عمومی از سوی مصرف کنندگان مواجه می‌شوند، اگر دستگاه‌های SMT و اجاق‌های ریفلو هم با استقبال مصرف کنندگان روبرو شوند، این دستگاه‌ها نیز تدریجاً ارزان و کوچک خواهند شد.

دستگاه SMT

دستگاه‌های کوچک طبیعتاً بازده پایین‌تری نسبت به مدل‌های مشابه غول پیکر خود دارند، اما این موضوع مشکل چندانی در راه کارخانه‌های کوچک ایجاد نخواهد کرد. برای مثال پرینترهای اداری نسبت به دستگاه‌های چاپ موجود در چاپخانه‌ها بسیار کندتر عمل می‌کنند، اما کسی به این موضوع به عنوان یک محدودیت نگاه نمی‌کند. پرینتر اداری قرار نیست تعداد زیادی از اسناد را چاپ کند، بلکه هدف آن چاپ اسناد در مواقع نیاز و به صورت آنی است. همین منطق در مورد کارخانه‌های کوچک و «تولید در مقیاس کم» نیز صدق می‌کند.

دیجی‌کی (Digikey)

دلیل دوم دیجی‌کی (Digikey) است. در دنیای قطعات الکترونیکی، دیجی‌کی ترکیبی از آمازون و ویکی‌پدیا است. دیجی‌کی فروشگاه عظیمی از تمامی چیزهایی است که می‌توان آن‌ها را بر روی بوردهای الکترونیکی سوار کرد و از این جهت شبیه به آمازون است. از مقاومت‌ها و خازن‌های ارزان قیمت گرفته تا CPU های قدرتمند و گران قیمت، هر قطعه‌ای را در دیجی‌کی خواهید یافت. دیجی‌کی همچنین اطلاعات فنی کاملی در مورد تمامی محصولاتش ارائه می‌دهد و از این جهت شبیه ویکی‌پدیا است.

زمانی شرکت‌های تولید محصولات الکترونیکی دپارتمان بزرگی مخصوص خرید قطعات داشتند. کارمندان این دپارتمان وظیفه داشتند لیستی از قطعات مورد نیاز با نام BOM (bill of materials) تهیه کنند. تعداد قطعات موجود در این لیست‌ها معمولاً به صدها عدد می‌رسید.

قطعات الکترونیکی

بیشتر این قطعات باید از تامین کنندگان متفاوت خریداری می‌شدند و این وظیفه‌ی دپارتمان خرید بود تا منابع را شناسایی، با آن‌ها مذاکره و زمان تحویل قطعات را مشخص کند. این کار به شدت زمان‌بر و خسته کننده بود و به دقت بسیار بالایی نیاز داشت. حتی کوچک‌ترین اشتباهی می‌توانست خط تولید را متوقف کرده و عرضه‌ی یک محصول به بازار را چند ماه به تعویق بیندازد. در چنین کارهایی دقت ۹۹ درصدی نیز کافی نخواهد بود؛ بلکه حداقل میزان دقت لازم ۱۰۰ درصد است.

کارخانه‌های بزرگ آسیا همچنان دپارتمان‌های خرید دارند. مذاکره‌ی مستقیم با تامین کنندگان قطعات به این کارخانه‌ها اجازه می‌دهد تا مواد اولیه‌ی خود را با بهترین قیمت ممکن خریداری کنند. برای کارخانه‌های نسبتاً کوچکتر و همچنین کارخانه‌هایی که محصولات تخصصی تولید می‌کنند، فرآیند یافتن منابع و تامین کنندگان قطعات بسیار زمان‌بر است و در فرآیند تولید اخلال ایجاد می‌کند. این موضوع برای کارخانه‌های بزرگی که قصد تولید یک محصول در مقیاس کم را دارند نیز صادق است. خوشبختانه امروزه فروشگاه‌هایی مانند دیجی‌کی وجود دارند. دپارتمان‌های خرید کارخانه‌ها دیگر به بزرگی گذشته نیست و اکثر آن‌ها لیست قطعات مورد نیاز خود را مستقیماً برای دیجی‌کی ارسال می‌کنند.

اما آیا قیمت تمام شده‌ی قطعات، هنگامی که آن‌ها را به صورت مستقیم از تولید کنندگان بخریم نسبت به دیجی‌کی ارزان‌تر نخواهد بود؟ قطعاً همینطور است؛ اما خرید مستقیم از تامین کنندگان قطعات یک عیب بزرگ دارد. در این حالت همواره چیزی به نام «حداقل میزان سفارش» یا MOQ  (minimum order quantity) وجود دارد و این حداقل میزان سفارش می‌تواند بسیار زیاد باشد. حالتی را فرض کنید که به ۱۰۰ هزار خازن نیاز دارید و تامین‌ کننده‌ی مورد نظر شما سفارشات کمتر از یک میلیون خازن را قبول نمی‌کند. این در حالی است که اکثر قطعات موجود در دیجی‌کی را می‌توانید به « تعداد یک عدد» یا QTY1 (quantity of one) خریداری کنید. مطمئناً قیمت تمام شده‌ی هر قطعه در این روش بیشتر خواهد بود، اما دیگر مجبور به خرید ۹۰۰ هزار خازن اضافی نخواهید شد.

دیجی کی

دیجی‌کی به خوبی متوجه شده است که دنیا به سمت «تولید در مقیاس کم» کم پیش می‌رود. یکی از نوآوری‌های دیجی‌کی، سرویس زمان‌بندی تحویل است. این سرویس به تولید کنندگان این امکان را می‌دهد تا قطعات خود را درست قبل از آغاز فرآیند تولید دریافت کنند.

با حفظ همین روند، می‌توان آینده‌ای را پیش‌بینی کرد که در آن دستگاه‌های SMT کوچک به صورت اتوماتیک قطعات مورد نیاز خود را از دیجی‌کی سفارش می‌دهند. وقتی پرینترهای اینک‌جت اچ‌پی بدون دخالت انسان کارتریج سفارش می‌دهند، چرا دستگاه‌های SMT آینده از چنین ویژگی مشابهی بی بهره باشند؟

خوب است نگاهی به آنچه تا به حال گفته شد بیندازیم:

از طرفی دستگاه‌های ارزان قیمت و کوچک را داریم و از طرف دیگر نیاز کمتر به نیروی کار. پیچیدگی کمتر تهیه‌ی قطعات مورد نیاز را نیز به این معادله اضافه کنید تا در آن سوی تساوی به «انقلاب در صنعت تولید» برسیم. جالب اینجا است که هنوز تازه در اواسط لیست دلایل موفقیت «تولید در مقیاس کم» هستیم.

سیاست

دلیل سوم سیاست است. اگر نگاهی به وضعیت اقتصادی و صنعتی جهان بیندازید متوجه خواهید شد که دوران جهانی سازی به سر رسیده است. نیمه‌ی دوم قرن بیستم میلادی جهان شاهد حذف بی‌سابقه‌ی موانع تجاری توسط پرچمدار جهانی سازی، یعنی ایالات متحده‌ی آمریکا بود.

معاهدات تجاری بین المللی در واقع تضمینی برای دسترسی نامحدود شرکت‌های آمریکایی به بازارهای جهانی بودند. اما این استراتژی در نهایت موجب افول تولید در آمریکا و اروپا شد؛ بطوریکه برخی از کارخانه‌ها و مشاغل در این مناطق دیگر وجود ندارند.

حال به نظر می‌رسد این روند در حال معکوس شدن است. حتی سردمدار جهانی سازی نیز قصد دارد بسیاری از مشاغل را به کشورش باز گرداند. برای فهمیدن این موضوع که چنین سیاستی با استقبال مردم این کشورها روبرو خواهد شد نیز کافی است که به محبوبیت دونالد ترامپ نگاهی بیاندازید. ترامپ معتقد است محصولات آمریکایی باید در خاک آمریکا تولید شوند. عبارت «Made in America» بار دیگر قرار است به یک تکنیک بازاریابی محبوب تبدیل شود.

دونالد ترامپ

هر گاه یک روند اجتماعی بر سر زبان‌ها می‌افتد، آمریکایی‌ها اولین کسانی هستند که یک کلمه‌ی جدید برای آن اختراع می‌کنند. این بار هم آن‌ها برای بازگرداندن کارخانه‌ها به خانه، عبارت «Reshore» را ابداع کرده‌اند. Reshoreing به نوعی متضاد عبارت Offshoreing است؛ عبارتی که چند دهه‌ی پیش، زمانی که بحث انتقال کارخانه‌ها به چین داغ بود، توسط خود آمریکایی‌ها اختراع شده بود.

شرکت منکورپ (Manncorp) که یکی از تامین کنندگان شناخته شده‌ی تجهیزات SMT است، به تازگی اول وبسایت خود نوشته است که در حال کمک کردن به کسب و کارهای آمریکایی است تا به خانه بازگردند. (Helping American businesses to reshore)

حتی سایت‌هایی با نام‌هایی چون reshorenow.org نیز وجود دارند که با طرح‌های ابتکاری خود قصد دارند از ایده‌ی بازگرداندن مشاغل به خاک آمریکا حمایت کنند.

این جنبش نوظهور تنها محدود به آمریکا نیست. در روسیه نیز دولت تعرفه‌های گمرکی واردات قطعات الکترونیکی را حذف کرده است تا تولید کنندگان داخلی بتوانند به راحتی از این قطعات در محصولات الکترونیکی‌شان استفاده کنند. روسیه همچنین با وضع قوانین سخت‌گیرانه‌، موانع قابل توجهی برای استفاده از کالاهای وارداتی در پروژه‌های دولتی ایجاد کرده است. کشورهای دیگر نیز به طریق مشابه در حال روی آوردن به استراتژی جدید هستند.

حال این سوال به وجود می‌آید که چه کارخانه‌هایی را باید به خانه بازگردند؟ دونالد ترامپ عقیده دارد تمامی کارخانه‌ها، حتی کارخانه‌های تولید آیفون نیز باید در خاک ایالات متحده باشند. کارشناسان اما با نظر ترامپ مخالف هستند. چنین نظراتی بیش از اینکه عقلانی باشند، جنبه‌ی تبلیغاتی دارند و مصرف آن‌ها برای انتخابات است. کارگران چینی فاکسکان (شرکت چینی تولید کننده‌ی آیفون) دستمزد بسیار پایینی دارند. اگر قرار باشد کارخانه‌های تولید آیفون در آمریکا مستقر باشند و تولید آیفون هم به روش چینی‌ها و با استفاده از کارگر انجام شود، قوانین کار و دستمزد در آمریکا باعث می‌شود قیمت تمام شده‌ی هر آیفون بسیار افزایش پیدا کند. تنها راه حل جایگزین استفاده از روبات در چنین کارخانه‌هایی است که آن هم هزینه‌ی بسیار سنگینی در پی خواهد داشت و فعلاً عملی نیست.

آنچه برای تولید داخلی مناسب است، محصولات تخصصی است. آمریکا و اروپا محصولات زیادی از این دست دارند و کارخانه‌های عظیم چینی مکان مناسبی برای تولید آن‌ها نیستند. کارخانه‌های کوچک و چالاک کشورهای توسعه یافته راه حل بسیار بهتری برای تولید چنین کالاهایی است.

جدای از بحث سیاست، بسیاری از کشورها شاهد ظهور قشر جدیدی از افراد هستند که از آن‌ها با نام «سازندگان» (makers) یاد می‌شود. علاقه‌ی اصلی این افراد ساخت چیزهای جالب است. آن‌ها دوست دارند اختراعاتشان به دست خودشان تولید شود، نه کارخانه‌های چینی.

این کارآفرینان جوان که با استفاده از پلتفرم‌های جذب سرمایه مانند کیک‌استارتر و ایندی‌گوگو، راه بسیار آسانی برای تامین سرمایه‌ی مورد نیاز پروژه‌هایشان پیدا کرده‌اند، حالا راه تولید محلی اختراعاتشان را نیز یافته‌اند. آن‌ها دیگر لازم نیست تا دست به دامان کارخانه‌های عظیم چینی باشند؛ بلکه تنها چیزی که نیاز دارند، تاسیسات کوچک و شخصی تولید است که قادر باشد محصولات مورد نیاز آن‌ها را در مقیاس کم و به سرعت تولید کند. برای بسیاری از این «سازندگان»، تولید در مقیاس کوچک، کلید دستیابی به موفقیت تجاری است.

سختی معامله با چین

دلیل چهارم نیز این است که بسیاری از تولید کنندگان از درگیری با چین خسته شده‌اند. دلایلی که چند دهه پیش سبب شد شرکت‌های بزرگ مستقر در کشورهای صنعتی کارخانه‌های خود را به چین انتقال دهند، خیلی وقت است که دیگر موضوعیت ندارند. در آن سال‌ها یکی از دلایل شرکت‌ها برای انتقال کارخانه‌ها به چین این بود که «بین المللی» به نظر بیایند. این موضوع که دفتر شرکت در لس آنجلس واقع بود و کالای آن در چین تولید می‌شد برای آن شرکت باعث افتخار بود. همچنین در آن زمان این تفکر وجود داشت که «چون همه در حال نقل مکان به چین هستند، ما نیز باید کارخانه‌های شرکتمان را به چین منتقل کنیم».

امروزه اما مدیران شرکت‌ها از پروازهای طولانی و خسته کننده‌ی بین قاره‌ای به ستوه آمده‌اند. از سختی طی مسافت بین قاره‌ای که بگذریم، بی اعتنایی چین به «مالکیت معنوی» و قوانین کپی رایت، مشکل بزرگ‌تری است. مدیر یک شرکت سوئیسی می‌گوید:

ما در چین تنها شاهد کپی محصولات نیستیم. آن‌ها حتی از کپی محصولات هم کپی برداری می‌کنند!
از مشکل کپی برداری از محصولات هم که بگذریم به مشکل کیفیت می‌رسیم. تنها راه اینکه محصولات تولیدی شما در چین کیفیت خوبی داشته باشند، نظارت و بازرسی مستمر بر آن‌ها است. این کار بسیار پرهزینه و خسته ‌کننده است و به محض اینکه آن را متوقف کنید، کیفیت محصول شما افت خواهد کرد.

دلایلی که چند دهه پیش سبب شد شرکت‌های بزرگ مستقر در کشورهای صنعتی کارخانه‌های خود را به چین انتقال دهند، خیلی وقت است که دیگر موضوعیت ندارند.
مشکلات تولید در چین به همینجا ختم نمی‌شود. یکی دیگر از مشکلات عجیب و در عین حال جالبی که در کارخانه‌های چین وجود دارد، «تولید شبانه» است. اصطلاح تولید شبانه (night run) به معنای تولید غیر مجاز کالاهای اصل، و عرضه‌ی آن‌ها از طریق مبادی غیر رسمی است. تا به حال برندهای معتبر زیادی از این موضوع آسیب دیده‌اند.

برای مثال آیفون را در نظر بگیرید. تلفن هوشمند اپل یکی از بالاترین حاشیه‌های سود را در بین تمامی محصولات الکترونیکی به خود اختصاص داده است. بر اساس برخی تخمین‌ها، هزینه‌ی ساخت هر دستگاه آیفون برای اپل تا ۳۰۰ دلار ارزان‌تر از قیمت نهایی آن تمام می‌شود (البته باید توجه داشت که در این ارزیابی‌ها، هزینه‌های جانبی مانند هزینه‌ی «تحقیق و توسعه» در نظر گرفته نشده است). این در حالی است که سهم کمپانی فاکس‌کان (تولید کننده‌ی اصلی آیفون در چین) از این سود هنگفت تنها ۸ دلار به ازای هر دستگاه  است. در چنین شرایطی تولید کننده‌ی چینی ممکن است به این فکر بیفتد که با تولید غیر مجاز محصول و عرضه‌ی مستقیم آن با قیمتی به مراتب کمتر از قیمت شرکت اصلی به بازارهای غیر رسمی، سهم بیشتری از این سود را نصیب خود کند.

عوامل دیگری نیز باعث شده‌اند تا تولید در چین مانند گذشته کم خرج و بی دردسر نباشد. با پیشرفت اقتصادی چین طی چند دهه‌ی گذشته، استاندارد زندگی و حداقل دستمزدها در این کشور به طرز چشمگیری بهبود یافته است. دولت چین نیز در وضع قوانین مالیاتی و جمع‌آوری آن بسیار پیشرفت کرده است. این تغییرات گرچه برای جامعه و مردم چین بسیار مطلوب هستند، اما در نهایت باعث بالا رفتن هزینه‌ی تولید کالا در آن کشور می‌شوند. شرکت‌های خارجی که زمانی اغوای کارخانه‌ها و نیروی کار ارزان قیمت چینی شده بودند، حالا به تدریج در حال دریافتن این موضوع هستند که با توجه به حمایت روزافزون دولت‌های غربی از تولید داخلی، هزینه‌ی تولید در کشور خودشان ممکن است ارزان‌تر از چین باشد.

البته باید در نظر داشته باشید که بخش اعظم آنچه گفته شد بیشتر در مورد کشورهای توسعه یافته‌ی غربی صدق می‌کند. کشورهای در حال توسعه به احتمال زیاد همچنان کالاهای خود را در چین تولید خواهند کرد. هرچند شاید بر سر زمان متداول شدن «تولید در مقیاس کم» اختلاف نظر وجود داشته باشد، اما اجتناب ناپذیر بودن چنین آینده‌ای حتمی به نظر می‌رسد.

درباره این مطلب دیدگاهی بنویسید...

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد.

نظرات (0)