اعتیاد مغزی، عامل واکنش سریع به اعلانیه های گوشی
خیلی مواقع پیش میآید که نسبت به خطرناک بودن کاری مطلع هستیم اما اشتیاق درونی، ما را به خطر ، بیتوجه کرده و تشویق به انجام آن کار میکنند. یکی از این موارد، استفاده از گوشی همراه در حین رانندگی است که با وجود تهدید خطر مرگ، باز هم به سراغ آن میرویم. در اینجا محققان معضلی به نام "اعتیاد مغزی" را مطرح کردهاند.
اکثر مردم قبول دارند که چک کردن شبکههای اجتماعی یا انجام بازیهای ویدیویی در حالت رانندگی اقدام امنی نیست ولی با این حال باز هم دست از این کار بر نمیدارند. چرا؟
"دیوید گرینفیلد" (David Greenfield) بنیانگذار مرکز اعتیاد به اینترنت و فناوری میگوید:
این رفتار با ماهیت اعتیادآور گوشیهای هوشمند در ارتباط است و عملکرد مغز ما را طوری تنظیم میکند که به صورت غریزی به سیگنالهایی مانند پیام متنی یا بروزرسانی شبکههای اجتماعی واکنش نشان دهیم.
برای مثال مورد "لورا مورر" (Laura Maurer) را در نظر بگیرید که وقتی در حال رانندگی بود، حواسش به پیام متنی یک مشتری پرت شد و اتومبیلش به کنار جاده منحرف شد. او در ابتدا سعی کرده بود که اعلان را نادیده بگیرد اما در نهایت نتوانست از خواندن آن چشمپوشی کند. تنها یک نگاه گذرا به صفحه نمایش گوشی باعث شد که خودروی این خانم به کنار جاده منحرف شده و باعث مرگ یک کشاورز شود.
گرینفیلد در این خصوص میگوید: "دلیل این که مورر نسبت به این اعلان واکنش نشان داد، ناشی از نوعی احساس اجبار و اضطرار بود."
گوشیهای هوشمند این قابلیت را دارند که مغز ما را تحت تاثیر خود قرار دهند بدون این که نسبت به این موضوع آگاهی داشته باشیم. هنگامی که صدای هشدار اعلان یک متن را میشنویم، یک واحد دوپامین در مغز ما آزاد میشود. دوپامین یک مادهی شیمیایی است که منجر به افزایش انگیزه و جریان انرژی در مغز ما میشود. با ترشح این ماده، مغز در انتظار پاداشهایی از این قبیل است: چه کسی به من پیام داد؟ چه کسی مرا در فلان شبکهی اجتماعی تگ کرد؟ هر چه تعداد اعلانها بیشتر شود ترشح دوپامین به حد بالاتری خواهد رسید.
گرینفیلد گفت: "مراکز پاداش دوپامینی مغز، همان بخشهایی از مغز هستند که به ما کمک میکنند تا از تجربهی خوردن، رابطهی جنسی، مواد افیونی و غیره لذت ببریم." وی افزود: " قدمت این مدار پاداشی به گذشتههای خیلی دور میرسد. چنانچه مغز ما فاقد چنین سیستمی بود به احتمال زیاد گونهی انسانی ما وجود نداشت."
وقتی سطح دوپامین مغز ما افزایش پیدا میکند، این انتظار و اشتیاق در ما ایجاد میشود که هر چه سریعتر پیام رسیده را بخوانیم یا فیسبوک و اینستاگرام خود را چک کنیم. این فرآیند باعث میشود که دسترسی به بخشی از مغز تعطیل شود و آن بخش کورتکس جلویی مغز است. بخشی که باعث میشود به استدلال و قضاوت امور بپردازیم.
گرینفیلد در خصوص کورتکس جلویی مغز میگوید، کار این بخش مطرح کردن این گونه سوالات است: "خواندن این پیام چقدر اهمیت دارد؟ آیا این متن ارزش مردن دارد؟ ارزش کشتن شخص دیگری را چطور؟" البته که پاسخ منطقی به این پرسشها "نه" است. اما وقتی که کمترین سطح دسترسی به این بخش را داشته باشید، طبیعی است که نتوانید از قدرت تحلیلی آن استفاده کنید.
میدانم که نباید چیپس بخورم
"اسکات تیبیتس" (Scott Tibbitts) با ابداع یک فناوری به نام "Groove" بر این باور است که میتواند به حواسپرتیهای حین رانندگی پایان دهد. نحوهی کار Groove به این صورت است که با ارسال سیگنالی به سرویس دهندهی تلفن همراه، این امکان را در اختیارش قرار میدهد که پیغام هشدار تمامی متنها و بروزرسانیهای مربوط به شبکههای اجتماعی را در حین رانندگی ساکت نگه دارد تا مانع از ارسال پیامک یا پست مطلب توسط شما شود. این محدودیت تا زمانی وجود دارد که خودروی شما در حال حرکت باشد.
تیبیتس در اینجا مقایسهای بین گوشیهای هوشمند و پاکت باز چیپس در داخل خودرو برقرار میکند.
وی میگوید: "من میدانم که نباید چیپس بخورم اما فقط نفس عمیقی میکشم تا رایحهی سس باربکیو را حس کنم." هشدار "بینگ" در مورد گوشیهای هوشمند مانند همین نفس عمیقی است که شما را به خوردن چیپس تشویق میکند. صدای هشدار این پیامها ممکن است این پیغام را در ذهن شما تداعی کند که "وای! حتما دخترم به کمک من نیاز دارد." یا "همسرم میخواهد که به خانه برگردم." یا "مربوط به کسب و کارم است و باید با مشتری تماس بگیرم." این پیغام هشدار به قدری قوی و تاثیر گذار است که فقط به یک زیر چشمی نگاه کردن سریع هم راضی نمیشود.
مغز ما ترفندهای زیادی برای فریب دادنمان دارد. هر بار که در شبکههای اجتماعی گشت و گذاری داشتهایم، اتفاق بدی برای ما نیفتاده است. پس خواه ناخواه این ذهنیت در ما شکل میگیرد که این بار هم شرایط امنی را پشت سر خواهیم گذاشت.
"دسپینا استاورینوس" (Despina Stavrinos) مدیر دانشگاه آلاباما در آزمایشگاه تحقیقاتی مربوط به عوامل پرت کنندهی حواس در حین رانندگی میگوید: "با توجه به موارد تئوری تقویت، شما هر روز در حین رانندگی پیامهای متنی ارسال میکنید و هیچ اتفاقی نمیافتد. پس این ذهنیت در شما تقویت میشود که این بار هم از پس آن برمیآیم. جدا از این که من استاد انجام چند کار همزمان هستیم! " وی افزود:" مشکل اینجا است که در صورت بروز اتفاق غیر منتظره و واکنش ندادن به موقع شما، اتفاق ناگواری به وقوع خواهد پیوست."
موازی کاری فقط یه توهم است
با این که در باور عموم استفاده از هندزفری شرایط امنتری را ایجاد میکند، اما باز هم خطرناک است. بنا به تحقیقات انجام شده توسط محققان دانشگاه یوتا، استفاده از یک نگهدارندهی گوشی یا هندزفری سرعت واکنش را به مقدار قابل توجهی کاهش میدهد.
گرینفیلد در این خصوص میگوید: "مطالعات زیادی ثابت کردهاند که موازی کاری یا انجام چندین کار به صورت همزمان توهمی بیش نیست. چرا که واقعا نمیتوان در آن واحد روی چند کار تمرکز داشت."
با این حال، همچنان توجیه این واقعیت مشکل است که چرا کارهایی را انجام میدهیم که نسبت به خطرناک بودنش مطمئن هستیم. طی یک نظرسنجی که در سال ۲۰۱۳ بین ۱۰۰۰ راننده صورت گرفت، تقریبا حدود ۹۸٪ آنها ارسال پیامک در حین رانندگی را کاری خطرناک دانستند. با این حال بیش از نیمی از آنها اعتراف کردند که در حین رانندگی این کار را انجام میدهند.
گرینفیلد در ادامه میگوید: اراده به تنهایی این مشکل را حل نمیکند. اوضاع مشابه یک رژیم غذایی است که سعی داریم تا خود را از خوردن یک تکه کیک منع کنیم. در نهایت شما کیک را خواهید خورد اما در مثال رانندگی، خوردن یک تکه از کیک ممنوعه کافی است تا فرد را به کام مرگ بکشد.
"جنیفر اسمیت" (Jennifer Smith) که مادر خود را در تصادفی در سال ۲۰۰۸ از دست داده است میگوید: "ماهیت اعتیادآور دستگاههای پیرامون ما باعث شده است که افراد کنترل کمتری روی خود داشته باشند. ریشهی اصلی این علت را نمیدانم اما میدانم که مغز ما نسبت به استفاده از این ابزارها حرص و ولع خاصی از خود نشان میدهد."
گرینفیلد تاکید بر این موضوع دارد که گاهی اعتیادات مغزی از ارادهی قویتر عمل میکنند. هر چند که ما دوست داریم فکر کنیم که اختیار تام سرنوشت خود را داریم اما در واقع اینطور نیست.
"دیوید گرینفیلد" (David Greenfield) بنیانگذار مرکز اعتیاد به اینترنت و فناوری میگوید:
این رفتار با ماهیت اعتیادآور گوشیهای هوشمند در ارتباط است و عملکرد مغز ما را طوری تنظیم میکند که به صورت غریزی به سیگنالهایی مانند پیام متنی یا بروزرسانی شبکههای اجتماعی واکنش نشان دهیم.
گرینفیلد در این خصوص میگوید: "دلیل این که مورر نسبت به این اعلان واکنش نشان داد، ناشی از نوعی احساس اجبار و اضطرار بود."
گوشیهای هوشمند این قابلیت را دارند که مغز ما را تحت تاثیر خود قرار دهند بدون این که نسبت به این موضوع آگاهی داشته باشیم. هنگامی که صدای هشدار اعلان یک متن را میشنویم، یک واحد دوپامین در مغز ما آزاد میشود. دوپامین یک مادهی شیمیایی است که منجر به افزایش انگیزه و جریان انرژی در مغز ما میشود. با ترشح این ماده، مغز در انتظار پاداشهایی از این قبیل است: چه کسی به من پیام داد؟ چه کسی مرا در فلان شبکهی اجتماعی تگ کرد؟ هر چه تعداد اعلانها بیشتر شود ترشح دوپامین به حد بالاتری خواهد رسید.
گرینفیلد گفت: "مراکز پاداش دوپامینی مغز، همان بخشهایی از مغز هستند که به ما کمک میکنند تا از تجربهی خوردن، رابطهی جنسی، مواد افیونی و غیره لذت ببریم." وی افزود: " قدمت این مدار پاداشی به گذشتههای خیلی دور میرسد. چنانچه مغز ما فاقد چنین سیستمی بود به احتمال زیاد گونهی انسانی ما وجود نداشت."
وقتی سطح دوپامین مغز ما افزایش پیدا میکند، این انتظار و اشتیاق در ما ایجاد میشود که هر چه سریعتر پیام رسیده را بخوانیم یا فیسبوک و اینستاگرام خود را چک کنیم. این فرآیند باعث میشود که دسترسی به بخشی از مغز تعطیل شود و آن بخش کورتکس جلویی مغز است. بخشی که باعث میشود به استدلال و قضاوت امور بپردازیم.
گرینفیلد در خصوص کورتکس جلویی مغز میگوید، کار این بخش مطرح کردن این گونه سوالات است: "خواندن این پیام چقدر اهمیت دارد؟ آیا این متن ارزش مردن دارد؟ ارزش کشتن شخص دیگری را چطور؟" البته که پاسخ منطقی به این پرسشها "نه" است. اما وقتی که کمترین سطح دسترسی به این بخش را داشته باشید، طبیعی است که نتوانید از قدرت تحلیلی آن استفاده کنید.
میدانم که نباید چیپس بخورم
تیبیتس در اینجا مقایسهای بین گوشیهای هوشمند و پاکت باز چیپس در داخل خودرو برقرار میکند.
وی میگوید: "من میدانم که نباید چیپس بخورم اما فقط نفس عمیقی میکشم تا رایحهی سس باربکیو را حس کنم." هشدار "بینگ" در مورد گوشیهای هوشمند مانند همین نفس عمیقی است که شما را به خوردن چیپس تشویق میکند. صدای هشدار این پیامها ممکن است این پیغام را در ذهن شما تداعی کند که "وای! حتما دخترم به کمک من نیاز دارد." یا "همسرم میخواهد که به خانه برگردم." یا "مربوط به کسب و کارم است و باید با مشتری تماس بگیرم." این پیغام هشدار به قدری قوی و تاثیر گذار است که فقط به یک زیر چشمی نگاه کردن سریع هم راضی نمیشود.
مغز ما ترفندهای زیادی برای فریب دادنمان دارد. هر بار که در شبکههای اجتماعی گشت و گذاری داشتهایم، اتفاق بدی برای ما نیفتاده است. پس خواه ناخواه این ذهنیت در ما شکل میگیرد که این بار هم شرایط امنی را پشت سر خواهیم گذاشت.
"دسپینا استاورینوس" (Despina Stavrinos) مدیر دانشگاه آلاباما در آزمایشگاه تحقیقاتی مربوط به عوامل پرت کنندهی حواس در حین رانندگی میگوید: "با توجه به موارد تئوری تقویت، شما هر روز در حین رانندگی پیامهای متنی ارسال میکنید و هیچ اتفاقی نمیافتد. پس این ذهنیت در شما تقویت میشود که این بار هم از پس آن برمیآیم. جدا از این که من استاد انجام چند کار همزمان هستیم! " وی افزود:" مشکل اینجا است که در صورت بروز اتفاق غیر منتظره و واکنش ندادن به موقع شما، اتفاق ناگواری به وقوع خواهد پیوست."
موازی کاری فقط یه توهم است
گرینفیلد در این خصوص میگوید: "مطالعات زیادی ثابت کردهاند که موازی کاری یا انجام چندین کار به صورت همزمان توهمی بیش نیست. چرا که واقعا نمیتوان در آن واحد روی چند کار تمرکز داشت."
با این حال، همچنان توجیه این واقعیت مشکل است که چرا کارهایی را انجام میدهیم که نسبت به خطرناک بودنش مطمئن هستیم. طی یک نظرسنجی که در سال ۲۰۱۳ بین ۱۰۰۰ راننده صورت گرفت، تقریبا حدود ۹۸٪ آنها ارسال پیامک در حین رانندگی را کاری خطرناک دانستند. با این حال بیش از نیمی از آنها اعتراف کردند که در حین رانندگی این کار را انجام میدهند.
گرینفیلد در ادامه میگوید: اراده به تنهایی این مشکل را حل نمیکند. اوضاع مشابه یک رژیم غذایی است که سعی داریم تا خود را از خوردن یک تکه کیک منع کنیم. در نهایت شما کیک را خواهید خورد اما در مثال رانندگی، خوردن یک تکه از کیک ممنوعه کافی است تا فرد را به کام مرگ بکشد.
"جنیفر اسمیت" (Jennifer Smith) که مادر خود را در تصادفی در سال ۲۰۰۸ از دست داده است میگوید: "ماهیت اعتیادآور دستگاههای پیرامون ما باعث شده است که افراد کنترل کمتری روی خود داشته باشند. ریشهی اصلی این علت را نمیدانم اما میدانم که مغز ما نسبت به استفاده از این ابزارها حرص و ولع خاصی از خود نشان میدهد."
گرینفیلد تاکید بر این موضوع دارد که گاهی اعتیادات مغزی از ارادهی قویتر عمل میکنند. هر چند که ما دوست داریم فکر کنیم که اختیار تام سرنوشت خود را داریم اما در واقع اینطور نیست.
درباره این مطلب دیدگاهی بنویسید...
آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد.