حسش نیست؟ با این 10 استراتژی دوباره شروع کنید
پنجشنبه 01/مهر/1395 2067 دات وب

حسش نیست؟ با این 10 استراتژی دوباره شروع کنید

همه مان در یک نقطه ای از زندگی خسته میشویم؛
دیگر هیچ میل و علاقه و انگیزه ای برای انجام کارهای مهمی که میدانیم باید انجام بگیرند نداریم، حس و اشتیاق ما نسبت به رویاهای مان کمتر و کمتر میشود تا جایی که احساس میکنیم باید تسلیم شویم… اما آیا میشود دوباره شروع کرد؟

اما درست در همین لحظه است که باید بدانیم؛ در صورت تسلیم شدن یکبار برای همیشه رویاهایمان را از دست میدهیم… بهترین گزینه در این حالت، فقط خود را مشغول انجام کارها کردن است تا انگیزه و اشتیاق مجددا به سراغ آدم بیایید (یا خودمون آنرا ایجاد کنیم) و به موفقیت برسیم..

امــــــا چطــــــور؟

جطور میتوانیم بدون داشتن اشتیاق و انگیزه خودمون رو مشغول نگه داریم به کارهای مهمی که باید انجام بگیرند؟ در این ​جا 10 تکنیک کاربردی خواهید خواند که به کمک آنها دوباره شروع میکنید به تلاش در راه رسیدن به رویاهایتان…

تکنیک شماره ۱


مشکلات را سازماندهی کنید
اولین و اساسی ترین کاری که باید انجام بدید مشخص کردن مشکل و مانع اصلی شروع است. باید کشف کنید کدام عامل اساسی ترین نقش را در بی انگیزه کردن شما دارد؟ برای مثال در بسیاری از کارها، وظایف و مسئولیت های شخص ناخوشایند و بدون هیجان هستند و همین باعث دلسردی فرد در انجام آن کارها میشود.
و یا اصلا انگیزه درونی تهی شده و شما هیچ میل و اشتیاقی به ادامه ندارید؛ پس ابتدا مشکل و مانع اصلی را شناسایی کنید.

تکنیک شماره ۲

غورباقه را قورت بده
حال که مشکل و مانع اساسی را شناسایی کردید، نوبت آن است که در اولین اقدام و در اولین کارهایی که میخواهید در طول هفته یا روز انجام دهید، انجام و اتمام آن کار خسته کننده یا دلسرد کننده است.
مهم نیست چقدر بد، به قول برایان تریسی : «ابتدا، غورباقه را قورت دهید.»

تکنیک شماره ۳


نتیجه نهایی را همیشه در تصورات تان داشته باشید

اگر قرار است تلفنی بزنید که نمیخواهید (اما باید بزنید) و یا باید به قرار ملاقاتی برسید که طرف مقابل خوش تان نمی آید (اما میدانید باید بروید) همیشه و همیشه نتیجه نهایی و حسی که پس از انجام آن کار در شما ایجاد خواهد شد را قبل از انجام تصور کنید.
مثلا تصور کنید پس از تلفن چقدر فشار روانی از شما کم میشود یا یک قرار ملاقات کوتاه خواهید داشت و دیگر راجع به ان فکر نمیکنید.

تکنیک شماره ۴


انگیزه پیدا کنید

خب… شاید الان از خودتون بپرسید «اگه من میتونستم انگیزه پیدا کنم که الان اینجا نبودم این مقاله رو بخونم!» بله حق با شماست. اما منظور ما از انگیزه، پیدا کردن انگیزه های کوچکی است که زندگی سیاه سفید را کمی رنگی میکند.
مثلا خوردن یک بستی سر ظهر پس از انجام کارها، یک انگیزه است؛ و یا برنامه مسافرت آخر هفته، یک انگیزه برای اتمام سریع کارهای هفتگی تان است.

تکنیک شماره ۵

تعهد نشان دهید
اگر دقت کنید، تکنیک شماره ۵ نمیگوید «تعهد داشته باشید.» بلکه «نشان دهید!» میدانید چرا؟ شما اگر هدفی دارید و برای رسیدن به آن هدف کارهایی خسته کننده قرار است انجام دهید، با نشان دادن تعهد تان به اهداف تان در برابر دیگران، باعث خواهید شد میل و انگیزه برای رسیدن به آن هدف در شما چند برابر شود.
مثلا میخواهید وزن کم کنید؛ وزن مورد علاقه تان را بر دیوار اتاق تان بچسبانید تا اعضای خانواده تان هم از هدف تان آگاه شوند. در این صورت میل و انگیزه شما برای زیر پا گذاشتن اهداف تان کمتر میشود.

تکنیک شماره ۶


نوت برداری کنید

شاید نخواهید دیگران از اهداف تان با خبر شوند؛ تکنیک شماره ۶ برای شماست!
یک دفترچه اهداف و رویاها باید درست کنید، اهداف تان را در آن بنویسید و آنرا در جایی نزدیک برای مرور روزانه قرار دهید. هر روز صبح، قبل از شروع کار، با خواندن اهداف تان و رویاهایتان شما یادتان می آید چرا این همه سختی را تحمل میکنید و برای چی تا این حد سخت تلاش میکنید.

تکنیک شماره ۷

کوچک… خیلی کوچک شروع کنید
از دلایل اصلی دلسرد شدن، داشتن توقع بالا از نتایج ابتدایی کارها است.
اگر دستآورد شما کمتر از توقع شما باشد، خب دلسرد میشوید… چاره کار این است، مدتی که انگیزه شما افت کرده است، سطح توقع تان را کاهش دهید… کمتر از میزان دستآوردهایتان و با گذشت زمان و کسب انگیزه مجددا توقع تان را بالا ببرید تا عملکردتان بهتر شود.

تکنیک شماره ۸


سوار ترن هوایی شوید

خب، شاید شما در یک بازه از زمان خیلی خوب عمل کنید، انگیزه فوق العاده ای داشته باشید و کارها را با قدرت و سرعت یکی پس از دیگری انجام دهید. اما در یک بازه زمانی دیگر شما اصلا هیچ میل و انگیزه ای به کارها نداشته باشید…
تمام راه ها را برای کسب انگیزه و ایجاد میل و رغبت در خودتان هم انجام دادید اما هیچ نتیجه ای نگرفتید! دلیل آن چیست؟ خب شما (و همه انسان ها) سوار یک ترن هوایی هستند. از همان ترن هایی که در شهر بازی ها میبینید.
احساسات ما انسان ها در طول زندگی در یک سطح مشخص ثابت نمی ماند. بالا میرود، پایین می آید، اوج میگیرد، افت میکند… اما هیچوقت ثابت نیست.
اگر احساس کردید تمام کارهای لازم را انجام دادید اما هنوز به انگیزه مورد نظرتان نرسیدید، خب کمی اجازه بدید زمان بگذرد؛ خستگی در کنید، تفریح کنید، حتی اگر میتوانید از کار دور بمانید مدت کوتاهی تا انگیزه و میل شما از کف خط ترن هوایی مجددا اوج بگیرد و دوباره شروع کنید.

تکنیک شماره ۹

اگر لازم شد، کمک بگیرید
اکثر اوقات خودمون نمیتونیم واقعا به خودمون انگیزه بدیم. هرچقدر هم تلاش کنیم به بن بست میخوریم. در این حالت بهترین کار این است که از یک نفر کمک بگیریم؛ یک نفر نزدیک به ما که میتونه با صحبت کردن با ما به ما انگیزه بده. شاید صحبت های وی اصلا انگیزشی هم نباشد اما همین که احساس میکنیم یک نفر هست که با او صحبت کنیم آرامش خاطر پیدا میکنیم.

تکنیک شماره ۱۰


موفقیت های کوچک را جشن بگیرید

این کار انگیزه شما را مثل گلوله برفی افزایش میدهد. مانند یک گلوله برف کوچک که از بالای کوه سرازیر میشود و رفته رفته بزرگ و بزرگ تر میشود، انگیزه شما نیز رفته رفته با این کار افزایش پیدا میکند. برای مثال میخواهید یک عملیات ۱۰۰ روزه انجام بدید که خیلی خسته کننده اما مهم است… خب، روز اول را که انجام دادید، برای خودتان یک جشن یک نفره بگیرید و خودتان را یک بستنی خوشمزه مهمان کنید. روز دوم را هم اگر انجام دادید، موفقیت کوچک دوم تان را هم جشن بگیرید و با آهنگ مورد علاقه تان بقیه روز را استراحت کنید و همینطور ادامه میدهید تا به ۱۰۰ روز برسید و انگیزه کافی داشته باشید.

درباره این مطلب دیدگاهی بنویسید...

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد.

نظرات (0)