آیین نخل گردانی در گوشه و کنار ایران
آیین نخلگردانی در همهی سرزمین ایران شناختهشده و معمول نبوده است. حوزهی جغرافیایی-فرهنگی که در آن مراسم نخلگردانی از دیرباز و بیش از حوزههای دیگر رواج داشته، حوزهی فرهنگ کویری، در شهرها و آبادیهای کویرنشین و حاشیهی کویر ایران بوده است. در ادامه با دات بلاگ همراه باشید و با این آیین بیشتر آشنا شوید.
اصلیترین مراکز برگزاری آیین باشکوه نخلگردانی در شهرها و آبادیهای اطراف کویر مرکز ایران است؛ از جنوب خراسان گرفته تا سمنان، دامغان، خمین، نواحی قم، کاشان، ابیانه، خور و بیابانک، زواره، اردستان، نائین و شهرهای دیگر اما در برخی از شهرهای این حوزهی وسیع جغرافیایی، این مراسم اهمیت بیشتری دارد و با شکوه و آداب خاصی برگزار میشود.
در ادامه رسم نخلبندی و نخلگردانی در چند شهر ایران را به اختصار معرفی میکنیم.
یزد و تفت
در یزد که استانی مذهبی است و آوازه عشق و ارادت مردم آن به ائمهی اطهار(ع) به خارج از مرزها نیز رسیده است هر ساله مراسمی خاص برپا میشود و علاوه بر مردم استان که خود میزبان برگزاری مراسم مختلف هستند، افرادی از سایر استانهای کشور و تعداد زیادی گردشگر خارجی نیز به تماشای شور حسینی این خطه از کشورمان میآیند.
آداب و شیوهی نخلبندی و نخلگردانی در یزد و تفت، آنچنان که آیتی در تاریخ یزد نقل میکند، مشابه یکدیگر و در زمانی معین از روز در میدانهای بزرگ و معروف این دو شهر برگزار میشده است.
مراسم نخلبندی و نخلگردانی در یزد که در اصطلاح محلی به آن «نقل» نیز میگویند، به این شکل است که چند روز پیش از شروع ماه محرم، خادمان حسینیه و اعضای هیئتها، نخل را تزیین و آذینبندی میکنند. آذینبندی نخل چند روز طول میکشد. در طول این مدت، خدام، زیورآلات و وسایل مربوط به تزیین نخل را از انبار، بیرون آورده و تمام روز را با پاهای برهنه به این امر میپردازند.
بستن نخل نیاز به مهارت و سلیقهی خاصی دارد و خادمان، روشهای آن را از پدر و اجداد خود آموختهاند. یک طرف از بدنهی نخل را با آیینههایی کوچک و بزرگ آذین میبندند که نمایانگر نورافشانی پیکر حضرت امام حسین (ع) در آن است. طرف دیگر نخل تماما روکشی با پارچهی سیاه دارد که شمايلی از درخت سرو به رنگ سبز در وسط قسمت سیاهپوش نصب میشود.
سرتاپای آن، سر تیز دشنهها یا شمشیرهایی فرو رفته که نمادی است از تیرها و زخمهایی که بر پیکر سرومانند اباعبدالله (ع) وارد شده است. در دو طرف دیگر به صورت قرینه، پردهی سیاهی آویزان میشود که روی آن شکل شیر و بدن بیسر آغشته به خون نقاشی یا تکهدوزی شده است. درحالیکه شیر با دهان خود بر آن بدن بوسه میزند.
درهنگام نخلگردانی یکی از سادات بالای نخل قرار میگیرد و با صدای ضربات سنج و يا حسین، نخلگردانان را هدایت میکند. نخل در اين مراسم، نمادی از تابوت سيدالشهدا (ع) است.
هر کدام از عناصر به کار رفته در نخل را نمادی از یک حادثه و متعلق به شخص خاصی در حادثهی کربلا میدانند :
- چوب نخل، به عنوان پیکر سیدالشهدا (ع)
- سیاهپوش کردن، به عنوان پارچهی سیاه روی جنازه
- شمشیر و نیزهها به علامت تیر و نیزههای وارد شده بر پیکر امام حسین (ع)
- سرو نخل، به عنوان قد و قامت علی اکبر (ع)
- آینه به عنوان نور وجود مبارک امام حسین (ع)
- علمهایی که بر نخل بسته میشود به عنوان علمدار امام حسین (ع)
- پارچههای زینتی که بر نخل میبندند به عنوان حجلهی حضرت قاسم (ع)
- زنگهایی که قدیم میبستند به عنوان زنگ کاروان امام حسین (ع)
- عزادارانی که نخل را بر میدارند به عنوان تشییعکنندگان
پس از آذينبندی و سياهپوش كردن نخل، معمولا در شب عاشورا با انبوه جمعيت عزاداران و هيئتهای مختلف، اندکی نخل را برای آزمايش و تغيير وضعيت، جابهجا میکنند تا در روز عاشورا، مشکلی ایجاد نشود. البته اين دقت، در مورد نخلهای بسيار بزرگ اعمال میشود.
در روز عاشورا با توجه به عادت يا قرارداد عرفی که ميان هيئت عزادار، از قديم وضع شده، در ساعت معينی از روز، آیین نخلبرداری انجام میشود. به این صورت که غالب کسانی که میخواهند شانهی خود را زير نخل ببرند، مقداری پنبه، پشم، کاه، پارچه و يا هر جسم نرم ديگری را داخل دستمالهای بزرگ پيچيده، آن را به سر يکی از کتفهای خود میبندند تا هنگام شانه بردن به زير چوبهای حمال، آسيبی نبينند و فشار سنگينی نخل را بهتر تحمل کنند. سپس به دستور شخصی باتجربه و سالمند که عموما از سادات است، افراد به نسبت توانايیشان، با پای برهنه، دورتادور و داخل پايهها و چوبهای حمال نخل، تقسيم شده، جايگزين میشوند و در زمانی مناسب، به دستور آن فرد رهبر، با ذکر «يا حسين، يا حسين»، مسافت تعيين شده را پيموده و دوباره به جايگاه اوليهی نخل باز میگردند. البته در حال حاضر مرسوم است که سه دور اين حرکت جابهجايی پياپی صورت میگيرد؛ اما نقل میکنند که در قديم به جهت تبرک چهارده معصوم، نخل را چهارده مرتبه میگرداندهاند.
ناگفته نماند که شخص راهبر و فرماندهی نخل، در پهنهی سرومانند نخل، روی يکی از چوبهای نخل، با آويختن شال عزا به گردن، میايستد و با حرکات دست، نخلکشان را در جابهجايی نخل، هدايت میکند و يک يا دو نفر هم به نوک يا راس نخل، میروند و هنگام حرکت نخل، يکی، اذان میگويد و ديگری، اشعار حماسی يا ابياتی از دوازده بند مشهور محتشم کاشانی را میخواند. ضمنا در هر دور يا رفت و برگشت نخل، تعدادی شتر، گاو و گوسفند نذری، قربانی میشوند تا پس از ختم مراسم، بين نيازمندان تقسيم شوند يا با پخت آش گندم از گوشت دامهای قربانی، مردم را به خوردن آش گندم مهمان کنند. همچنين، هنگامی که نخل از حرکت باز میايستد يا پيش از حرکت دادن، بعضی از مردم با پخش نقل يا نخود برشته و مانند آن، نذر خود را ادا میکنند.
هرچند امروزه نخلهایی با این وسعت تزیین کمتر دیده میشود و فقط در حد سیاه پوش کردن و تزئینات ساده بسنده میشود ولی باز، نخلبندی و نخل گردانی، آیینی باشکوه است که با عظمت خاصی در بین یزدیها برگزار میشود.
وزن نخلهای بزرگ، پس از تزیین، به چندین تُن میرسد و معمولا برای بلند کردن و حرکت آن نیروی بسیاری لازم است. بعد از نماز ظهر روز عاشورا دهها تن از مردان محل با جامهی مشکی، زیر پایههای نخل رفته، و آن را با عظمت تمام به حرکت در میآورند و چون جنازهای باشکوه، آن را از میان موج جمعیت عزاداران عبور میدهند. عزاداران معمولا با پاهای برهنه، نخل را تا مسیری حمل کرده و یا آن را سه مرتبه (به این نیت که سه روز پیکر بیجان آن حضرت در صحرای کربلا قرار داشت) و دور ششضلعی (به نیت حرم ششگوشهی امام) به نام «کَلُک» که در وسط حسینیه ساخته شده میچرخانند.
در زمان حمل و گردانیدن نخلها، یکپارچگی و اتحاد خاصی حاکم است که هر بینندهای را متحیر و مجذوب میكند و در آن نوعی تقسیم کار، نظم و قانون وجود دارد که همهی عزاداران تابع آن هستند. برای برداشتن نخل در آبادیهای مختلف، تقسیم کار جالبی وجود دارد که در برخی محلات این سنت هنوز به دقت انجام میشود. به گونهای که بلند کردن هر پایهی نخل، مخصوص صنف، طایفه، یا اهل محل خاصی بوده و کسی حق سرپیچی از آن موازین را نداشته و معمولا این حق موروثی بوده است. مثلا در نصرآباد پیشکوه یزد، هنگام برداشتن نخل، هر پایه مخصوص صنفهای نجار، آهنگر، قصاب، دباغ، سرّاج، میرآب و افراد دیگر بوده و امروزه نیز این رسم تا حدودی در این محله و همچنین میبد و تفت و برخی نقاط دیگر پابرجا است.
نایین
در شهر نایین دو نخل کوچک بود که یکی را در حسینیهی محلهی چهل دختران و دیگری را در حسینیهی محلهی گودالو، نگهداری میکردند. این دو نخل را چون هر دو به یک شکل و اندازه و به اصطلاح همزاد یکدیگر بودند، محلیها «نخل دوغولی» مینامیدند. روز عاشورا، بانیان و برگزارکنندگان مراسم عزای حسینی از دو محله گرد هم میآمدند و ترتیب بلند کردن نخلها را میدادند.
قبلا این دو نخل را با پارچههای سیاه و سبز و طاق شال، ترمه و آیینه میآراستند و در کنار هم میگذاشتند و پایههای آنها را با طناب محکم به یکدیگر میبستند. دو مرد جوان به نمایندگی از طرف مردم دو محلهی چهل دختران و گودالو زیر نخلها می رفتند و هر کدام یکی از پایههای دو نخل را روی شانههای خود میگذاشتند و با هم نخلها را حرکت میدادند. هر دو نخلکش به هنگام حمل نخل میکوشیدند تا هماهنگ در یک خط و موازی با یکدیگر گام بردارند. اگر نخلکشان به هنگام حمل نخل عمدا یا غفلتا گامی بلندتر از یکدیگر بر میداشتند و یا پای خود را فراتر از هم قرار میدادند، نظم و هماهنگی در حمل نخل به هم میخورد.
ابیانه
مردم ابیانه آیین نخلبندی و نخلگردانی را بسیار باشکوه برگزار میکنند و در هر شهر و آبادی دور و نزدیک که باشند هر سال در دههی اول محرم به ویژه در روزهای تاسوعا و عاشورا، برای شرکت در مراسم عزاداری امام حسین (ع) و نخلگردانی به ابیانه میآیند.
ابیانهایها دو نخل دارند: نخل متعلق به مردم محلهی «هرده» (پایینده) و نخل متعلق به مردم دو محلهی «پَل» و «یُسمون» (بالاده). هر دو نخل در حسینیه، یکی حسینیهی هرده و دیگری در حسینیهی پل نگهداری میشوند. هر نخل، سرپرست و نخلبندی دارد که بابای نخل نامیده میشود. بابای نخل مسئول جمع کردن و نگهداری پارچهها و اشیاء و زیورهای وقفی نخل و آذینبندی نخل با این اشیاء است.
نخلبندی
در روز هشتم محرم، بابای هر نخل، صندوق یا بقچهی مخصوص اشیاء و زیورهای تزیینی نخل محلهی خود را از نهانگاهش بیرون میآورد و به حسینیهی محل میبرد. در حسینیه، بابای نخل با مراقبت بزرگان محله و به کمک دستیارانش تنهی نخل را با پارچههای رنگین سبز و سرخ و چادرشب ابریشمین و تکههای شال میپوشانند و جبههی پیش روی آن را با اشیاء و زیورهای نفیس گوناگون مانند کلاهخود و «کُلانَخل» (کلاههای نمدی)، دست برنجین، خلخال، النگو، گوشواره و رشتههایی از مهرههای تسبیح مانند خرمهره و زنگ و منگوله و جبههی عقب را با آینه تزیین میکنند. بستن و آرایش نخل تا ظهر تاسوعا پایان میپذیرد. نخلها را در روز تاسوعا با پارچههای زربفت رنگارنگ و در روز عاشورا با پارچهی سیاه میپوشانند.
نخلگردانی
هنگام بلند کردن و حرکت نخل، یک نفر روی نخل مینشیند و چندین نفر زیر نخل میروند و دستگیرههای آن را میگیرند و از زمین بلند میکند و روی شانههای خود میگذارند. سرنشین نخل، وظیفهی راهنمایی کردن نخلکشان در گذرگاههای تنگ ابیانه را بر عهده دارد. جمعآوری نذورات و خیراتی که مردم به پای نخل میآورند و پخش نذریها میان سوگواران نیز وظیفهی او است. نشستن روی نخل از قدیم منحصر به خانوادههای معینی از محلههای ابیانه بوده و میان افراد آن خانواده نسل به نسل گردیده است. گرفتن پایهها و دستگیرههای نخلها و حمل آنها نیز به خاندانهای مشخصی از محلهها اختصاص دارد.
نخلگردانی در تاسوعا
صبح روز تاسوعا دستهای سینهزن از محلهی هرده با یک شدّه یا علم سرخپوش معروف به علم قاسم در گذرهای محله راه میافتد و طبق سنت، پرسه میرود و علمگردانی میکند و به در خانههای افرادی که در آن سال عزیزی از دست دادهاند میرود که آنها نیز به نشانهی عزادار بودن، قلیچهای جلوی منزلشان میاندازند. افراد حاضر در دسته جلوی هر خانه لحظاتی درنگ میکنند و نوحه و فاتحه میخوانند و پذیرایی میشوند. از محلههای پل و یسمون هم دستهای جوان راه میافتند و در گذرهای محلههایشان میگردند و «جکجکه» یا «جاغجاغا» زنی ( جغجغهزنی: کوبیدن دو جغجغهی چوبی مخصوص به یکدیگر) میکنند. ظهر تاسوعا، افراد دستهها و مردم محلهها در جلوی حسینیهها برای تحویل نخل و نخلگردانی جمع میشوند.
در حسینیه، بابای نخل هر محله، نخل را به نخلکشان تحویل میدهد. آنها نخل را از حسینیه بیرون میآورند. بیرون حسینیه یک نفر روی نخل مینشیند. با دستهی زنجیرزن و آوای سنج و نوحه، نخل را حرکت میدهند.
نخلکشان، نخل را تا غروب آفتاب در حالی که بزرگان و ریشسفیدان محله در پیشاپیش آن حرکت میکنند در گذرگاههای معینی در محله میگردانند، آنگاه آن را به حسینیه بر میگردانند. نخلکشان نخل را هیچگاه در روز تاسوعا، بر زمین نمیگذارند و در تمام مدت بعدازظهر آن را به دوش میکشند. زمانی که خسته میشوند، افراد تازهنفس جای آنها را میگیرند و نخل را حمل میکنند. همچنین، نخل را از یک مسیر میبرند و از مسیری دیگر باز میگردانند و گذراندن آن را دو بار از یک گذر، بدشگون میدانند.
نخلگردانی در عاشورا
نخلگردانی در روز عاشورا بسیار مفصلتر و باشکوهتر است. سپیدهدم عاشورا، پیش از طلوع آفتاب، دستهای سینهزن با چراغ و فانوس در محلههای ابیانه راه میافتند و با مراسم «طلوعخوانی» مردم را از واقعهی عاشورا آگاه میکنند. پس از پایان طلوعخوانی، نخلکشان و افراد دستهی محلهی هرده و پل و سمون، نخلها را از حسینیههایشان بیرون میآورند و تا غروب آفتاب آن روز همراه با دستههای زنجیرزن در محلهها میگردانند. در این روز، نخل هر محله را در ایستگاههایی که بزرگان ابیانه روی فرش نشستهاند و در آستانهی خانههای عزادارن بر زمین میگذارند. در این توقفگاهها همهی کسانی که خیرات و نذری دارند، نذریها و خیرات خود را پای نخل میآورند و به نخلنشین میسپارند. نخلنشین، نذریها را میان زنجیرزنان و سوگواران پخش میکند. در همینجا همهی شرکتکننگان با یادآوری درگذشتگان خانوادههای داغدار، برای آنها طلب مغفرت میکنند.
مردم محله نیز با چای و شربت، به خصوص «اوقند» (آب قند، شربت قند) میوه و نوعی نان مخصوص به نام نان زرد، از افراد حاضر پذیرایی میکنند. ظهر نیز در همین ایستگاهها به عزاداران نهار میدهند.
غروب عاشورا نخلها را به حسینیهها باز میگردانند. نخلکشان و افراد دستههای نوحهخوان و زنجیرزن پس از تسلیم نخلها به بابای نخل، به امامزاده معصوم، زیارتگاه ده میروند و عزاداری میکنند. بابای هر نخل، اشیا، زیورها و پارچههای پوشش نخل را باز میکند و به بقچه یا صندوقچهی مخصوص برمیگرداند.
در ادامه رسم نخلبندی و نخلگردانی در چند شهر ایران را به اختصار معرفی میکنیم.
آداب و شیوهی نخلبندی و نخلگردانی در یزد و تفت، آنچنان که آیتی در تاریخ یزد نقل میکند، مشابه یکدیگر و در زمانی معین از روز در میدانهای بزرگ و معروف این دو شهر برگزار میشده است.
مراسم نخلبندی و نخلگردانی در یزد که در اصطلاح محلی به آن «نقل» نیز میگویند، به این شکل است که چند روز پیش از شروع ماه محرم، خادمان حسینیه و اعضای هیئتها، نخل را تزیین و آذینبندی میکنند. آذینبندی نخل چند روز طول میکشد. در طول این مدت، خدام، زیورآلات و وسایل مربوط به تزیین نخل را از انبار، بیرون آورده و تمام روز را با پاهای برهنه به این امر میپردازند.
بستن نخل نیاز به مهارت و سلیقهی خاصی دارد و خادمان، روشهای آن را از پدر و اجداد خود آموختهاند. یک طرف از بدنهی نخل را با آیینههایی کوچک و بزرگ آذین میبندند که نمایانگر نورافشانی پیکر حضرت امام حسین (ع) در آن است. طرف دیگر نخل تماما روکشی با پارچهی سیاه دارد که شمايلی از درخت سرو به رنگ سبز در وسط قسمت سیاهپوش نصب میشود.
سرتاپای آن، سر تیز دشنهها یا شمشیرهایی فرو رفته که نمادی است از تیرها و زخمهایی که بر پیکر سرومانند اباعبدالله (ع) وارد شده است. در دو طرف دیگر به صورت قرینه، پردهی سیاهی آویزان میشود که روی آن شکل شیر و بدن بیسر آغشته به خون نقاشی یا تکهدوزی شده است. درحالیکه شیر با دهان خود بر آن بدن بوسه میزند.
درهنگام نخلگردانی یکی از سادات بالای نخل قرار میگیرد و با صدای ضربات سنج و يا حسین، نخلگردانان را هدایت میکند. نخل در اين مراسم، نمادی از تابوت سيدالشهدا (ع) است.
هر کدام از عناصر به کار رفته در نخل را نمادی از یک حادثه و متعلق به شخص خاصی در حادثهی کربلا میدانند :
در روز عاشورا با توجه به عادت يا قرارداد عرفی که ميان هيئت عزادار، از قديم وضع شده، در ساعت معينی از روز، آیین نخلبرداری انجام میشود. به این صورت که غالب کسانی که میخواهند شانهی خود را زير نخل ببرند، مقداری پنبه، پشم، کاه، پارچه و يا هر جسم نرم ديگری را داخل دستمالهای بزرگ پيچيده، آن را به سر يکی از کتفهای خود میبندند تا هنگام شانه بردن به زير چوبهای حمال، آسيبی نبينند و فشار سنگينی نخل را بهتر تحمل کنند. سپس به دستور شخصی باتجربه و سالمند که عموما از سادات است، افراد به نسبت توانايیشان، با پای برهنه، دورتادور و داخل پايهها و چوبهای حمال نخل، تقسيم شده، جايگزين میشوند و در زمانی مناسب، به دستور آن فرد رهبر، با ذکر «يا حسين، يا حسين»، مسافت تعيين شده را پيموده و دوباره به جايگاه اوليهی نخل باز میگردند. البته در حال حاضر مرسوم است که سه دور اين حرکت جابهجايی پياپی صورت میگيرد؛ اما نقل میکنند که در قديم به جهت تبرک چهارده معصوم، نخل را چهارده مرتبه میگرداندهاند.
ناگفته نماند که شخص راهبر و فرماندهی نخل، در پهنهی سرومانند نخل، روی يکی از چوبهای نخل، با آويختن شال عزا به گردن، میايستد و با حرکات دست، نخلکشان را در جابهجايی نخل، هدايت میکند و يک يا دو نفر هم به نوک يا راس نخل، میروند و هنگام حرکت نخل، يکی، اذان میگويد و ديگری، اشعار حماسی يا ابياتی از دوازده بند مشهور محتشم کاشانی را میخواند. ضمنا در هر دور يا رفت و برگشت نخل، تعدادی شتر، گاو و گوسفند نذری، قربانی میشوند تا پس از ختم مراسم، بين نيازمندان تقسيم شوند يا با پخت آش گندم از گوشت دامهای قربانی، مردم را به خوردن آش گندم مهمان کنند. همچنين، هنگامی که نخل از حرکت باز میايستد يا پيش از حرکت دادن، بعضی از مردم با پخش نقل يا نخود برشته و مانند آن، نذر خود را ادا میکنند.
هرچند امروزه نخلهایی با این وسعت تزیین کمتر دیده میشود و فقط در حد سیاه پوش کردن و تزئینات ساده بسنده میشود ولی باز، نخلبندی و نخل گردانی، آیینی باشکوه است که با عظمت خاصی در بین یزدیها برگزار میشود.
وزن نخلهای بزرگ، پس از تزیین، به چندین تُن میرسد و معمولا برای بلند کردن و حرکت آن نیروی بسیاری لازم است. بعد از نماز ظهر روز عاشورا دهها تن از مردان محل با جامهی مشکی، زیر پایههای نخل رفته، و آن را با عظمت تمام به حرکت در میآورند و چون جنازهای باشکوه، آن را از میان موج جمعیت عزاداران عبور میدهند. عزاداران معمولا با پاهای برهنه، نخل را تا مسیری حمل کرده و یا آن را سه مرتبه (به این نیت که سه روز پیکر بیجان آن حضرت در صحرای کربلا قرار داشت) و دور ششضلعی (به نیت حرم ششگوشهی امام) به نام «کَلُک» که در وسط حسینیه ساخته شده میچرخانند.
در زمان حمل و گردانیدن نخلها، یکپارچگی و اتحاد خاصی حاکم است که هر بینندهای را متحیر و مجذوب میكند و در آن نوعی تقسیم کار، نظم و قانون وجود دارد که همهی عزاداران تابع آن هستند. برای برداشتن نخل در آبادیهای مختلف، تقسیم کار جالبی وجود دارد که در برخی محلات این سنت هنوز به دقت انجام میشود. به گونهای که بلند کردن هر پایهی نخل، مخصوص صنف، طایفه، یا اهل محل خاصی بوده و کسی حق سرپیچی از آن موازین را نداشته و معمولا این حق موروثی بوده است. مثلا در نصرآباد پیشکوه یزد، هنگام برداشتن نخل، هر پایه مخصوص صنفهای نجار، آهنگر، قصاب، دباغ، سرّاج، میرآب و افراد دیگر بوده و امروزه نیز این رسم تا حدودی در این محله و همچنین میبد و تفت و برخی نقاط دیگر پابرجا است.
قبلا این دو نخل را با پارچههای سیاه و سبز و طاق شال، ترمه و آیینه میآراستند و در کنار هم میگذاشتند و پایههای آنها را با طناب محکم به یکدیگر میبستند. دو مرد جوان به نمایندگی از طرف مردم دو محلهی چهل دختران و گودالو زیر نخلها می رفتند و هر کدام یکی از پایههای دو نخل را روی شانههای خود میگذاشتند و با هم نخلها را حرکت میدادند. هر دو نخلکش به هنگام حمل نخل میکوشیدند تا هماهنگ در یک خط و موازی با یکدیگر گام بردارند. اگر نخلکشان به هنگام حمل نخل عمدا یا غفلتا گامی بلندتر از یکدیگر بر میداشتند و یا پای خود را فراتر از هم قرار میدادند، نظم و هماهنگی در حمل نخل به هم میخورد.
ابیانهایها دو نخل دارند: نخل متعلق به مردم محلهی «هرده» (پایینده) و نخل متعلق به مردم دو محلهی «پَل» و «یُسمون» (بالاده). هر دو نخل در حسینیه، یکی حسینیهی هرده و دیگری در حسینیهی پل نگهداری میشوند. هر نخل، سرپرست و نخلبندی دارد که بابای نخل نامیده میشود. بابای نخل مسئول جمع کردن و نگهداری پارچهها و اشیاء و زیورهای وقفی نخل و آذینبندی نخل با این اشیاء است.
در حسینیه، بابای نخل هر محله، نخل را به نخلکشان تحویل میدهد. آنها نخل را از حسینیه بیرون میآورند. بیرون حسینیه یک نفر روی نخل مینشیند. با دستهی زنجیرزن و آوای سنج و نوحه، نخل را حرکت میدهند.
نخلکشان، نخل را تا غروب آفتاب در حالی که بزرگان و ریشسفیدان محله در پیشاپیش آن حرکت میکنند در گذرگاههای معینی در محله میگردانند، آنگاه آن را به حسینیه بر میگردانند. نخلکشان نخل را هیچگاه در روز تاسوعا، بر زمین نمیگذارند و در تمام مدت بعدازظهر آن را به دوش میکشند. زمانی که خسته میشوند، افراد تازهنفس جای آنها را میگیرند و نخل را حمل میکنند. همچنین، نخل را از یک مسیر میبرند و از مسیری دیگر باز میگردانند و گذراندن آن را دو بار از یک گذر، بدشگون میدانند.
مردم محله نیز با چای و شربت، به خصوص «اوقند» (آب قند، شربت قند) میوه و نوعی نان مخصوص به نام نان زرد، از افراد حاضر پذیرایی میکنند. ظهر نیز در همین ایستگاهها به عزاداران نهار میدهند.
غروب عاشورا نخلها را به حسینیهها باز میگردانند. نخلکشان و افراد دستههای نوحهخوان و زنجیرزن پس از تسلیم نخلها به بابای نخل، به امامزاده معصوم، زیارتگاه ده میروند و عزاداری میکنند. بابای هر نخل، اشیا، زیورها و پارچههای پوشش نخل را باز میکند و به بقچه یا صندوقچهی مخصوص برمیگرداند.
درباره این مطلب دیدگاهی بنویسید...
آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد.